عشقانه ها سایت تفریحی فرهنگی مذهبی دانلود و...
| ||
|
یکی از دوستان تعریف میکرد که یه بار سر یه چارراه، یه دونه از این وانت سبزی فروشا، چراغ قرمزو رد کرد. پلیسه از تو بلندگوش گفت : وانت کجا مییرییییییییییی؟ وانت تو بلندگوش گفت : دارم میرم خونم . . . این روزها اگه تو خونه باهاتون مهربون شدن . . . به غضنفر میگن: دو دو تا؟ میگه: پس چند تا؟ . .
. غضنفر قاضی میشه بهش میگن حکم کن، میگه پیک! . .
. غضنفر تو قرعه کشی بانک شرکت میکنه، براش شیش ماه زندان در میاد. . .
. یه روز غضنفر می افته توی چاه میگه: شانس آوردم تهش سوراخ نبود. . .
. غضنفر فیلم جنگی میدیده، تموم که میشه سینه خیز میره تلویزیونو خواموش کنه. . .
. غضنفر شماره تلفن پیدا میکنه. زنگ میزنه میگه: من شماره تونو پیدا کردم. آدرس بدین تا واستون بیارمش. . .
. غضنفر تاکسی دربست میگیره. از پنجره سوار میشه. . .
. غضنفر با پسرش بانک می زنن و فرار میکنن میرن داخل یه استادیوم شروع میکنن دور زمین فوتبال دویدن، بعد از دو دور پلیس میرسه، پسره میگه: بابا پلیسها رسیدن چی کار کنیم؟ غضنفر میگه: نگران نباش اونا هنوز دو دور عقبن. . .
. غضنفر میمیره، عکسشو نداشتند بذارن رو قبرش، تا گردن دفنش میکنند. نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |